یه گنجشک تو حیاتمون بود ، تو یه ظرف براش آب ریختم و یه کمی هم نون! نمی دونستم اصلا باید به گنجشک ها چی داد ، بالش شکسته بود ، گفتم برم حتما میترسه نمیاد بخوره ، رفتم وقتی رفتم صدای گربه اومد و یک جیغ بلندی که صدای گنجشک بود... به سرعت به حیاط برگشتم و گربه را دیدم که فرار میکرد و گنجشک را در دندانهایش قرار داده بود... آبی که برای گنجشک گذاشته بودم کمی به اطراف ریخته بود ، آره آب رو خورده بود ... شاید تقصیر من بود ... من نباید گنجشک بال شکسته را تنها میذاشتم ... آن لحظه اصلا فکر نمی کردم گربه ها هم وجود دارند... ولی واقعا گربه ها وجود دارند و هیچ وقت گنجشک زخمی را تنها نگذارید...
پاسخ:
ان شا الله هیچ وقت گنجشک های زخمی را تنها نگذارم.