آنم آرزوست
شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۸۷، ۰۳:۲۲ ق.ظ
ماه مهان و شاه شهانم آرزوست
پا بسته بر زمینم و آسمانم آرزوست
من را چه کار با حوریان بهشتی؟
تنها تو را ز هر دو جهانم آرزوست
کی مست گشتم و عاشق به روی تو؟
این یار بی زمان و مکانم آرزوست
چرکین شده است قلبم از این همه گناه
باران من ببار، آب روانم آرزوست
پندم دهند "چنینند دیگران" و من...
ای کاش از آن من شوی که چنانم آرزوست
بگذار تا به ابد بر تو خیره شوم
ای گردش زمانه، امانم آرزوست
هر شام تا به صبح اشک و آه من
مویم سپید گشت و یار جوانم آرزوست
ای ماه پشت ابر، لحظه ای بتاب
شب تیره است و تار، ماه نهانم آرزوست
"دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آن که یافت می نشود، آنم آرزوست."
*توضیح واضحات: دو بیت آخر از مولوی است.
- ۸۷/۰۳/۱۸
موفق باشی!!!