وب نوشته های امیرحسین مجیری

کلمات کلیدی
پیوندها

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۰ ثبت شده است

ببار ای بارون...

شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۰، ۱۲:۰۲ ب.ظ
درد من این بود کاین تن خاک بود و گِل نبود

با خودم گفتم که دل می بندم اما... دل نبود

در میان برزخ تردیدهایم مانده ام

بغض اگر سر باز می کرد، این قَدَر مشکل نبود

  • امیرحسین مجیری

کودکانه ها

شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱ ب.ظ
یک گاز و دو گاز بر نان سبوس...

توی بغل مامانی اش خود را لوس...

با بغض تمام می شود هر جمله

دختر بچه ای که توی ایستگاه اتوبوس...

---

«یا لَب تو که آفلیده ای خوشگل و جِشت

ای کاش که لوحی بدمی دَل این خشت»

گفتم که چیه معنی این؟ تو گفتی:

«نعنی که اگه بخونی می لی تو بهشت»

  • امیرحسین مجیری

«نگاهی به زبان» و نقدپذیری جورج یول

پنجشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۰، ۱۱:۱۵ ب.ظ
سلام
بنا به آن چه باید، «نگاهی به زبان (یک بررسی زبان شناختی)» اثر جورج یول و ترجمه ی نسرین حیدری را خواندم. [سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)- چاپ نهم: 1389] را خواندم.
کتابی است بسیار خوب و زیبا. دلیلش هم فراتر از این است که مثلن معلوماتم را افزایش داد یا این که ساده نوشته بود و قابل فهم و با مثال های فراوان و کلی امکانات جانبی گذاشته بود برایش! دلیل اصلی اش نقدپذیری کتاب بود که برایم جدید و جذاب است. به این جملات دقت کنید:

- سعی کنید با دیدی انتقادی به تاثیر توصیف ها، تحلیل ها و ادعاهای مطرح شده بنگرید و به این منظور، آن توصیف ها، تحلیل ها و ادعاها را با شمّ زبانی خودتان از چگونگی کارکرد زبان بسنجید. پس از مطالعه ی این کتاب، شما باید احساس کنید که مطالب بسیاری درباره ی ساخت درونی زبان (صورت آن) و کاربردهای گوناگون آن در زندگی (نقش آن) می دانید و آمادگی طرحِ سوالاتی را دارید که با آن چه زبان شناسان متبحر می پرسند، مشابه است. [پیشگفتار مولف- ص 3]

- به خاطر داشته باشید که منظور از این بررسی [آواهای زبان] این نیست که گفتار شما با نشانه هایی که در این جا به کار برده شده اند «جور» در بیاید، بلکه سعی بر این است که شما نشانه های موجود را برای توصیف آوایی که تولید می کنید به کار ببرید. هدف از این تمرین توصیف کاری است که شما می کنید، نه تقریر کاری که شما باید بکنید. [آواهای زبان- ص 63]

- بررسی فرایندهای واجی... برای رسیدن به مجموعه ای از قواعد در مورد این که یک زبان چگونه باید تلفظ سود نیست، بلکه هدف، رسیدن به درکی از قانون مندی ها و الگوهایی است که در ورای کاربرد واقعیِ آواهای زبان قرار گرفته است. [الگوهای آوایی زبان- ص 75]

آن چیزهایی که این نمونه های استخراج شده از کتاب ارزشمند جورج یول به من نشان می دهد، دو چیز است:
1- آن چه گفته شده است، قطعیت ندارد بلکه حاصل بررسی های عده ای از دانشمندان است. بررسی هایی که مسلمن بسیار ارزشمند و قابل تامل هستند اما نمی توان آن ها را به منزله ی وحی مُنزل دانست و گفت: همین است و لاغیر. بلکه باید امکان تغییر یافتن هر کدام از گزاره های بیان شده در کتاب را در نظر گرفت.

2- این ها قواعدی نیست که عده ای از دانشمندان طراحی کرده باشند تا به زندگی شما جهت بدهند. این ها قواعدی است که عده ای برای توصیف زندگی شما طراحی کرده اند.

متاسفانه این نوع برخورد با مسئله کم تر در میان آثار فارسی دیده می شود. یعنی اول این که به مخاطب خود (فارغ از متخصص بودن یا نبودنش) احترام بگذارند و او را هم در راه تصحیح مسائل بیان شده، محق بدانند و دوم این که به توصیف واقعیت بیش تر از طراحی واقعیت اهمیت بدهند.
یادم هست در مقاله ای با عنوان «مهندسی ایرانی» (که مقاله ای بسیار بسیار ارزشمند از سیدمحمد بهشتی است) می خواندم که ارائه ی چیزی با نام «فرهنگ سازی» غلط است. ما باید فرهنگ های مختلفی را که مثلن در کشور هست، توصیف کنیم و بر اساس آن ها برنامه ریزی های مختلف داشته باشیم نه این که یک فرهنگ رسمی را برای همه ی نقاط کشور ترسیم کنیم. این کار باعث نابودی فرهنگ های غنی موجود در کشور می شود (به ویژه فرهنگ های بزرگی مانند فرهنگ کردی، لری و امثالهم)
در همین زمینه ی زبان شناسی کتاب «مبانی زبان شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی» از ابوالحسن نجفی را هم خواندم. به حق کتاب ارزشمندی است و به قول استاد مصطفا ملکیان شاید تنها کتاب خوب تالیفی فارسی در زمینه ی زبان شناسی. به زودی ان شا الله در مورد این کتاب هم حرف می زنم اما حالا مختصر باید بگویم که کتاب خوبی است اما دو فرق عمده با کتابی چون کتاب جورج یول دارد:

1- چندان جذاب نیست. کتاب یول، 20 فصل کوتاه است پر از مثال و پر از حرف های حاشیه ای (حاشیه ای در این جا یعنی حرف هایی که اصل و قضیه ای را مطرح نمی کند بلکه برای مورد تاکید قرار دادن یک اصل مطرح شده، آورده می شود) و در پایان هر فصل هم سوال ها و تمرین های جذاب. اما کتاب آقای نجفی، 3 فصل است با کلی سوال در پایان کتاب با تعداد مثال های کم تر و پر از بیان قواعد و اصول. یعنی حتا شاید بتوان گفت کتاب ابوالحسن نجفی بیش تر مطلب دارد اما من کتاب یول را به علت این که بهتر می توان فهمیدش، بیش تر می پسندم.

2- به مسائل زبان شناسی مانند جورج یول، انتقادی نگاه نکرده است. یعنی آن قدری که یول در کتابش به دیدگاه مخاطب و شمّ زبانی او اهمیت داده، نجفی در کتابش این کار را نکرده است.

در هر صورت، خوشحالم که کتاب ارزشمند جورج یول را خواندم. حالا دارم کتاب «درآمدی بر معنی شناسی» کوروش صفوی را می خوانم. این کتاب هم مانند «نگاهی به زبان» جذاب و پر مثال است. و البته با تفکر انتقادی به مطالب. تمام شد، در مورد آن هم حرف خواهم زد.

پی نوشت: باید از ترجمه ی خوب نسرین حیدری از این کتاب هم یاد کنم. انصافن در جذاب شدن کتاب تاثیر داشته است.

  • امیرحسین مجیری

6 عاشقانه با پیامبران

جمعه, ۱۵ مهر ۱۳۹۰، ۰۲:۱۶ ب.ظ
این نیست گناه تو که سیبی چیدی

یا این که ز راه راست سرپیچیدی

این سیب و درخت عاشق هم بودند

تو عشق درخت را از او دزدیدی

---

گفتند که بر سر غذا جنگیدند

وقتی که نزاع من و او را دیدند

قابیل فقط قبر کندن را یاد گرفت

انسان ها، عشق را نمی فهمیدند

---

ما جفت همیم و از دو راه آمده ایم

هر دو به امید سرپناه آمده ایم

حالا که کنار تو نشسته ام می فهمم

این کشتی نوح نیست، اشتباه آمده ایم

---

یک لحظه قدم های تو را می خواهیم

از دوری تو سوخته و پر آهیم

حالا که میان ما نشستی، حالا

خاموش شود آتش ما ابراهیم

---

تو معجزه کردی و تقاصش را من...

باید بدهم پس، که شدم عصّا من؟

هر چند تقلبی و شعبده باشد باز

من عاشق این مار شدم موسا، من!

---

هر روز به یاد من تو می آیی، تو

هر چند که نیستی، تو این جایی، تو

آی ای تو کبوتر گِلی، آی ای تو

من عاشق آن روح مسیحایی تو

  • امیرحسین مجیری

قطعه ی طنابیه

شنبه, ۹ مهر ۱۳۹۰، ۰۷:۲۳ ب.ظ
--- فکر می کنم: تقدیم به تو ---

من کسی نیستم که با طناب تو

بروم تا ته چاه و برگردم

رفته ام با همین طناب تا ته چاه

فکر برگشت را نمی کردم...

  • امیرحسین مجیری