وب نوشته های امیرحسین مجیری

کلمات کلیدی
پیوندها

۲ مطلب در خرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است

یک و یک و یک

يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۸۸، ۰۵:۴۵ ب.ظ

یک و یک و یک


پای چشم‌ت سرخ شده‌بود. وقتی لباس‌ت را بالا زدم رد سرخی از ضربه‌ی کمربند روی کمرت بود. یک گوشه کز کرده‌بودی و با نخ‌های قالی بازی می‌کردی. چقدر آن وقت تپل بودی!

بابات تازه نشسته بود پای بساط و چشم‌هاش داشت گرم می‌شد. دست تو را گرفتم و با تحکم به‌ش گفتم: «من علی رو می‌برم.» بی‌خیال گفت: «فردا صبح بیارش.» قاب شکسته‌ی عکس مادرت هنوز روی زمین بود.

گفتی «خاله یه شعر برات بخونم؟» گفتم «بخون.» خواندی: «یک و یک و یک، دو و دو و دو، سه و سه و سه...» صورت‌م را چسباندم به شیشه‌ی اتوبوس و با گوشه‌ی چادرم اشک‌هام را پاک کردم. همین یک شعر را یاد گرفته‌بودی از بچه‌های من؟

علی جان! باورم نمی‌شود. باور ندارم این عکس توست که با چشم های باز دراز کشیده‌ای روی زمین. علی خودت هستی که خوابیده ای زیر تیتر «یک نوجوان بر اثر مصرف کراک جان باخت.» ؟


امیر حسین مجیری – شنبه - 30 خرداد 1388 - تهران

  • امیرحسین مجیری

معرفی کتاب: من و تو کتابیم

چهارشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۸۸، ۰۳:۵۰ ب.ظ
من و تو کتابیم را دوست خوبم حجت مستقیمی بهم داد. جملات زیر را از این کتاب انتخاب کرده ام. (ذکر این نکته را ضروری می دانم که خواندن کتاب با تصاویر زیبایش بسیار جالب تر از خواندن تک جمله های زیر است که ناقص ند و همه ی جملات زیبای کتاب نیستند.):

- آدم های بی دوست، کتاب های بی خواننده اند.

- زخم ها جمله های کتاب دردند.

- آذرخش/ قلم طلایی آسمان است/ به کارش نمی گیرد / مگر برای نوشتن باران

- چرا کتاب دشت ها را نمی خواند؟ / مگر باد / بی سواد است؟!

- ماه ، مادربزرگ ستاره هاست/ هر شب / هر چه بتواند / از کتاب خورشید برایشان می خواند

من و تو / دو کتابیم / یا دو فصل از یک کتاب

- قلمی از نور می خواهد / آن که در ظلمت می نویسد

- می گویی: "من کتاب نیستم" / پس این همه جلد چیست؟

- به من نگو که هستی/ لذت خواندنت را به من بده / صفحه به صفحه

- کتاب های مبتذل پر خواننده اند / اما کتاب خوب / خوانندگانش را چون دوست / بر می گزیند

- چرا / هر گاه شمع / تاریکی را می خواند / می گرید؟

- زبان / تنهاد صفحه ای است / که اشتباهی در کتاب قلب / صحافی شده است

- دانه، نخستین کلمه ی کتاب درخت است

- از کتاب بیابان/ در حافظه ی دریا، / نمک به جای می ماند

بگذار لمست کنم / تا نوشتن بیاموزم!

منبع : من و تو کتابیم / جمال جمعه / (ترجمه از عربی:) عباس نادری / چ ۱ : ۱۳۸۵ / نشر نزدیک

  • امیرحسین مجیری