کتابخانه ی من-4: آداب معاشرت برای دختران و پسران جوان
سلام.
اول از همه باید عذرخواهی کنم که این کتابخانه ی من چهار تا کتاب درست و حسابی ندارد! البته دارد. اما خب نوشتن در مورد کتاب درست و حسابی حوصله می خواهد و اعصاب که خدا را شکر از هر دو بی بهره ام! این بار هم با یک کتاب دیگر از سری کتاب های "خز و خیل" در خدمت شما هستیم!
این کتاب البته کتاب بدی نیست. (این را هم برای حجت گرفتم.) اتفاقن اگر اوضاع بر وفق مرادتان باشد٬ می تواند حتا خنده ای هم بر لبان تان بنشاند. اما در هر صورت جزو "تاپ تن" ها نیست!
"آداب معاشرت برای دختران و پسران جوان" در ۲۲ فصل نوشته شده است. فصل اول "آداب زندگی" و فصل آخر "آداب مردن". دو فرهنگ نامه ی + ها و - ها هم آخر این کتاب نیم جیبی موجود است.من یکی از چاپ های قبلی کتاب را خواندم که مربوط می شود به سال ۱۳۸۳ و خیلی شاد و شنگول تر است از این چاپ ۸۹ (که اگر سری به خیابان انقلاب بزنید٬ از هر دو کتاب فروشی عمومی یکی این کتاب را گذاشته همان دم در برای فروش.) در کتاب جدید پشت جلد نوشته شده است "نوباوگان ما در معاشرت باید چه گونه رفتار کنند. کدام سخن یا رفتار شایسته ی آن هاست و کدام یک برای شان برازنده نیست." و با این جمله ی خفن٬ من را انگشت به دهان کرده است! آدم احساس می کند با کتابی جدی در زمینه ی آداب معاشرت روبرو است. اما با خواندن کتاب متوجه می شوید که گرچه میان نکات طنزآلود کتاب جملات "ادب آداب دارد"ی خاصی مانند "برای دست دادن دست کش ها را از دست بیرون بیاورید" یا "همیشه فرد پایین دست را به فرد بالادست معرفی کنید" یا "در آسانسور همیشه به سمت در آسانسور بایستید" یا قبل از بزرگ تر شروع به خوردن نکنید" هم موجود است٬ اما طنز قضیه اصل قضیه است.
یک کتاب دیگر هم مانند این کتاب هست به نام "آداب معاشرت برای همه". در آن جا یادم هست که ناشر گفته بود پس از جنگ جهانی دوم (یا اول) به دلیل فقر مردم٬ آداب خاصی که قبلن در میان مردم اروپا رواج داشته است٬ از بین می رود و در واقع طرز زندگی مردم فرق می کند. ناشر گفته بود که مترجم در مدرسه ای که این آداب را تدریس می کرده اند٬ درس خوانده است و ... . خلاصه این که آن آداب خاص را اصلن نمی پسندم. مثلن این که قاشق را به فلان شکل باید بالا بیاوری و در غیر این صورت بی ادبی کرده ای.
برخی جملات جالب و بعضا خنده دار کتاب را بخوانید (اگر دوست داشتید! در ضمن این نقل قول ها از نظر رسم الخط و علامت گذاری منطبق بر کتاب نیستند.):
- وقتی کسی را با اتومبیل زیر می گیرید حتمن باید بگویید: «خواهش می کنم مرا ببخشید که شما را زیر گرفتم.» نه این که فقط بگویید: «وای ببخشید.» و اگر هنوز زنده است باید در جواب شما بگوید: «آه خواهش می کنم. مهم نیست. اختیار دارید.» [ص ۲۵]
- چگونه باید سلام کرد؟ ... به یک اسب: «سلام آقا اسبه.» و اگر ماده است: «سلام مادیان خانم.» اگر از نر و ماده بودنش بی اطلاعید٬ یک بار به عقب اسب توجه کنید. بعد روبروی او بیایید و طبق دستور داده شده سلام کنید. [ص ۲۹]
- به فقیری که دستش را پیش آورده٬ نباید دست بدهید. بلکه باید سکه ای در کف دستش بگذارید. [ص ۳۱]
- [برای معرفی دوست تان به کسی] اگر دوست تان کشفی کرده بد نیست کشف او را هم یادآوری کنید. «آقای فلانی را که کاشف قند شور است به شما معرفی می کنم.» توجه! اگر آقای فلانی هیچ کشفی نکرده نباید بگویید: «آقای فلانی را که هیچ کشفی نکرده به شما معرفی می کنم.» [صص ۳۷ و ۳۸]
- هرگز به احمق ها نگویید احمق بی نوا. حتا اگر آن احمق بی نوا باشد. [ص ۴۳]
- اگر یک روز زمین از دادن گندم و ریحان به ما خودداری کند٬ از این پس کباب مان را با چه بخوریم؟ [ص ۵۸]
- هر وقت یک گاو را دیدید٬ به او سلام کنید. چون برجسته ترین دانشمندان عالم [هم] نمی توانند دستگاهی اختراع کنند که از یک طرف علف داخل آن شود و از سوی دیگر شیری که از آن علف به وجود آمده خارج گردد. [ص ۶۲]
- توجه! بعد از فین کردن در دستمال٬ به آن نگاه نکنید و از همه مهم تر به دیگران نشان ندهید. امکان این که یک مروارید فین کرده باشید٬ خیلی خیلی کم است. [ص ۷۱]
- اگر دختری از شما پرسید که آیا زیباست یا نه؟ اگر زیباست جواب دهید نه. او حرف شما را باور نخواهد کرد. اگر زشت است بگویید: بله. بگذارید دست کم یک بار در عمرش احساس زیبایی کند. [ص ۷۷]
- به دیگران نگاه کنید. همه بد نیستند. حتا کسانی هستند که خیلی مهربان و خوش قلبند و می توان با آن ها دوست شد. [ص ۸۲]
- مقابل دوستان تان با آن ها [پدر و مادر] تند حرف نزنید. آخر ممکن است دوستان تان ناراحت شوند! [ص ۸۹]
- سابق بر این اجداد ما زیر کرسی، دور هم می نشستند و تخمه می شکستند و سیگار دود می کردند. حالا ما دور هم می نشینیم، تلویزیون نگاه می کنیم، تخمه می شکنیم و سیگار دود می کنیم. تلویزیون در مقابل کرسی برتری های زیادی دارد: خطر زغال گرفتگی ندارد. خاکستر درست نمی کند. ولی در مقابل نه تنها گل آتش درست نمی کند، بلکه از دیدن برنامه هایش احساس خنکی هم می کنیم! تا حدی که ممکن است سرما بخوریم! [صص ۹۰ و ۹۱]
- مراقب صدای قورت قورت گلوی تان باشید. (قارت قارت اشکالی ندارد.) [ص ۱۰۱]
- می توان ران جوجه را با دست و انگشت خورد ولی نمی توان دست و انگشت جوجه را با ران خورد! [ص ۱۰۸]
- اگر برای شام یک فلسطینی و یک صهیونیست را دعوت کرده اید آن ها را کنار هم ننشانید و گرنه غذا را بر سر و روی هم پرتاب می کنند و سفره ی شما چرب می شود. سعی کنید خودتان میان آن ها بنشینید و اگر لازم شد٬ یک کلاه کاسکت ضد ضربه با علامت UN نیز بر سرتان بگذارید. [ص ۱۱۱- فکر می کنم تنها عبارت سیاسی کتاب باشد! چی؟ البته که عبارت خوبی نیست!]
- برای این که یک کر و لال را ساکت کنید٬ فقط کافی است چراغ را خاموش کنید. [ص ۱۱۷]
- مردم برای برادر حرمت بیش تری قائلند و کمتر فحشی را به او نسبت می دهند. در واقع هنوز فحش های مربوط به برادر به بازار نیامده است. [ص ۱۱۶]
نامه های خصوصی را حتمن با دست بنویسید. (نه با پا) [ص ۱۳۲]
- در مکان هایی که سیگار کشیدن آزاد است٬ اجباری نیست که سیگار بکشید. مخصوصن اگر سیگاری نیستید. [ص ۱۵۱]
شما کتاب را خوانده اید؟ اگر بله٬ پس بگویید کتاب به نظرتان خوب بود یا نه. کدام عبارت کتاب بیش تر به مذاق تان خوش آمد یا بیش تر شما را خنداند. اگر کتاب را نخوانده اید ولی این مطلب را خوانده اید در مورد عبارات ذکر شده نظر دهید. ممنون و متشکر.
--- آداب معاشرت برای دختران و پسران جوان- ژان لویی فورنیه- ترجمه ی شهین دخت بهزادی- چاپ ۳۱: ۱۳۸۹- تهران: هیرمند- ۱۷۵۰ تومان---
* مترجم کتاب دیگری را هم با نام "جزیره ی هزار داستان" ترجمه کرده است که در آن بر اساس انتخاب های خودتان به ماجراهای مختلف راهنمایی می شوید و به پایان خاص خودتان می رسید. گر چه برخی از ماجراهای کتاب چندان با نمک نیستند٬ اما ایده ی چنین کتابی جالب است. بد نیست برای کودکان.
- ۸۹/۰۵/۱۰
در اسرع وقت حتما جواب میدم!!