وب نوشته های امیرحسین مجیری

کلمات کلیدی
پیوندها

تجربه ی دیدن نمایش رادیویی

دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۰، ۱۲:۵۰ ق.ظ

سلام.

اصلن یکی از بهترین نعمت هایی که ممکن است نصیب هرکسی بشود، دوست خوب است. این نعمت خدا را شکر، فراوان به من رسیده. یکی از این دوستان خوب هم جناب محمد آقای ثابت است که امروز (که البته با احتساب ساعت نوشتن این مطلب که 12 دقیقه ی بامداد است، باید بگویم دیروز) لطف کرد و من را با خبر کرد از بخش نمایش های رادیویی در خانه ی هنرمندان. من هم برای اولین بار پا گذاشتم به این مجموعه. 

از تاخیر نیم ساعتی در شروع برنامه که بگذریم، می توانم از دیدن داود رشیدی بگویم که با دو نفر دیگر (که یکی شان را جناب ثابت هم نمی شناخت و آن یکی را هم معرفی کرد و یادم نیست کی بود!) داور نمایش بودند. گویا من به نمایش های خوبش نرسیده ام! نام نمایشش «قله های کبود»* بود و بعد نمایش به حضرت رفیق گفتم این نوع نمایش مرا یاد آن حرف هایی می اندازد که می گویند در زمان رضاخان، بعضن فیلم سازها مجبور بوده اند به فیلم شان تزریق کنند. مثلن این که آخر فیلم بگویند: «و به لطف اقدامات دولت علیه ی رضاشاه کبیر، مشکلات حل شد!» البته مقصودم تخطئه ی نمایش نبود. بیش تر از این باب گفتم که نمایش، یک جامعه ی روستایی را نشان می داد با همان کلیشه هایی که در ذهن داریم (مرد روستایی که عاشق زنش است، زنی که بچه هایش سقط می شوند و مادر مرد که بچه می خواهد و دارد مرد را مجبور می کند که زن دیگری بگیرد تا صاحب بچه شود) که یک فرد شهری (خانم دکتر) با یافتن علت طبیعی مشکل سقط بچه (وجود نیترات در آب) باعث نجات زن از رسوم بد روستایی می شود. 

کلیشه ی "حل مشکلات با یافتن علت طبیعی آن ها" را البته به شکلی خیلی هنرمندانه تر در فیلم نامه ی «پرده ی نئی» بهرام بیضایی دیده بودم پیش از این. اما این نمایش اخیر، هم این کلیشه را در خود داشت و هم شعارزدگی را. 

اما افکت هایش (که البته جناب ثابت می گفت خوب نبوده است) برای من جالب بود. یکی وایساده بود آن جا و افکت راه رفتن و در باز و بسته کردن و پرده کنار زدن و خلاصه انواع افکت ها را در می آورد. ندیده بودم تا حالا! جالب بود برایم.

کنار نمایش، دیدن مجسمه ی عزت الله انتظامی و اثر «هفت چنار» از عباس کیارستمی (که یک اثر حجمی بود علی الظاهر) و بعدش هم رفتن به کافه ی خانه ی هنرمندان و گپ و گفت با محمد آقای ثابت هم لذت بخش بود. جناب ثابت از پخش چند فیلم سه بعدی در طول جشنواره ی فجر و تصمیم برای دیدن فیلم "شیرین" در سینما آزادی و صحبت از نمایش رادیویی دیروز و خیلی چیزهای دیگر گفت. از نظریه ی هنر و سنت و مدرنیته و این جور چیزها هم حرف زدیم که لذت بخش بود.

این بود انشای من!

---

* اطلاعات نمایش به نقل از بروشور توزیع شده: 

قله های کبود، نویسنده: آزاده نظری نسب- کارگردان: زهرا اسماعیلی- تهیه کننده: رضا حیدری- نقش آفرینان: داریوش یوسف زاده، زهرا اسماعیلی، خدیجه علی زاده، بهاره غریبی و فاطمه رفیعی- گوینده ی تیتراژ: سوسن حبیبی- افکتور: عماد صدری نژاد- صدابردار: محمدرضا داوودی- طراح صحنه و نور: سید رحیم موسویان- طراح گرافیک: زهرا جوان بخت- دستیار تهیه: سعید جوان بخت- موسیقی متن: فرشاد پورحسینی، عباس خدابنده، مهدی حسن زاده- گروه نمایش شبکه ی استانی صدای چهارمحال و بختیاری- زمان: 9 بهمن 1390- ساعت 15- مکان: تهران، خیابان طالقانی، انتهای خیابان شهید موسوی، خانه ی هنرمندان، تالار استاد انتظامی- سی امین جشنواره ی بین المللی تئاتر فجر

وقتی آب گوارا ناگوار می شود...: خشکسالی های طولانی، طرح های انتقال آب به استان های پایین دست باعث کاهش شدید آب های زیرزمینی در بیش تر نقاط استان به ویژه شهرستان های لردگان، بروجن و شهرکرد شده است. به طوری که آب آشامیدنی بیش تر این مناطق در فصل تابستان با تانکر تهیه می شود. کاهش آب های زیرزمینی و همچنین استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی باعث افزایش نیترات غیر مجاز (بالای پنجاه میلی گرم در هر لیتر) در آب می شود و زمینه را برای بروز بیماری های مختلف از جمله انواع سرطان ها فراهم می کند. لازم به ذکر است بیش تر آب های آشامیدنی در استان چهار محال و بختیاری از چاه های عمیق تامین می شود و آب های استحصال شده در ارتفاعات استان به دلیل کوهستانی بودن توسط رودخانه های کارون و زاینده رود از استان خارج می شود.

  • امیرحسین مجیری

نظرات (۱)

بنده به کل همه‌چی رو تکذیب می‌کنم.
نفر سوم جناب صدرالدین شجره بودن.
آقای نگارنده هم احتمالاً یه پارتی با داورا دارن چون حدود ۵۰ دیقه تا ۱ ساعت دیر کردن داورا.
آخرین نمایش که سه‌شنبه ساعت ۶ بود، به نظر من هم بهترین نمایش بود. نوشته‌ی اریک امانوئل اشمیت و با بازی دو نفر. سبک اجراش با اونی که شما دیدید تفاوت می‌کرد. و با این که ۸۰ دقیقه بود، سالن شلوغ بود× و وول خوردن سخت، ولی عین ۸۰ دقیقه‌ش رو به راحتی لذت بردم.
اسم برنامه هم «رادیو تئاتر» بود البته. همون طور که گفتم(البته تکذیب هم می‌کنم) قراره یه تفاوتی با نمایش رادیویی زنده داشته باشه اما به نظرم از اون‌جا که هنوز خیلی خامه، هر کسی یه جور تجربه رو به اسم رادیو تئاتر می‌شناسه.
و البته خوانندگان مستحضر باشند، این که ایشون نوشتن: «جناب ثابت از پخش چند فیلم سه بعدی در طول جشنواره ی فجر و تصمیم برای دیدن فیلم "شیرین" در سینما آزادی و صحبت از نمایش رادیویی دیروز و خیلی چیزهای دیگر گفت» یه حقه‌ی ژورنالیستی انگاری. و گرنه که خودشون همچین ساکت نبودن.
ضمناً نظریه هنرش رو هم یادم نمیاد. کی کجا کو؟

×دیدید که کلاً کوچولو بود جاش، حالا در نظر بگیرید که ما(من و باقی ملت) تا حدود ۶ متر جلوتر از سکوها هم نشستیم رو زمین

با تشکر
پاسخ:
باز هم ممنونم ازتون.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی