قصه های خیابانی من
خارج: رفته بودیم سوئد...
- در خارج یک تخم دایناسور پیدا شده بود که هنوز نطفه اش زنده بود اما چون دایناسوری نبود که رویش بخوابد به درد نمی خورد.
- خارجی ها خیلی خنگ هستند اما چون کار گروهی می کنند موفق می شوند
تکنولوژی: نانو کامپیوتر اتمی
- اگر با سمند با سرعت دویست کیلومتربر ساعت برانید، صدایی پخش می شود که: «این است خودروی ملی.»
بهداشت و سلامت: سرطان زاس
- یک کامیون پر از گربه ی پوست کنده پیدا کردند که به کارخانه ی سوسیس و کالباس سازی می رفته است
غرور ایرانی: ... است و بس
- تام و جری را از روی موش و گربه ی عبید زاکانی ساخته اند.
قلق: دیده م که می گم
- یک قانون به اسم قانون سه ثانیه هست که طبق آن اگر چیزی روی زمین بیفتد و قبل از سه ثانیه برش داری، میکروب به آن منتقل نمی شود.
[اثر محمدرضا دوست محمدی- چاپ شده در همشهری داستان، خرداد ماه 1391- آپلود در ایران ویج]
* نوشته های کوتاه بالا از من در شماره ی خرداد ماه 1391 همشهری داستان در بخش «قصه های خیابانی» به چاپ رسید.
- ۹۱/۰۳/۳۰